سفر به ایران

مردی به نام الکس سال ها آرزوی سفر به ایران را داشت. او همیشه مجذوب تاریخ غنی، غذاهای خوشمزه و معماری زیبای کشور بود. سرانجام الکس پس از پس انداز کافی پول و مرخصی از کار، سرانجام سفر خود را به تهران آغاز کرد.
الکس با ورود به تهران بلافاصله تحت تأثیر انرژی شلوغ شهر قرار گرفت. خیابانها مملو از ماشینهایی بود که بوق میزدند، بازارهای رنگارنگ و مردمی که به زندگی روزمرهشان میرفتند. او وارد هتل خود شد و به گشت و گذار در شهر رفت.
اولین توقف او بازار بزرگ بود، بازاری پیچ و خم مانند که در آن می توانست همه چیز را از ادویه و منسوجات گرفته تا سوغات و صنایع دستی سنتی بیابد. الکس ساعتها در بازار گم شد، کالاهای مختلف را تحسین کرد و مهارتهای چانهزنیاش را با مغازهداران صمیمی تمرین کرد.
الکس در حالی که به پرسه زدن در شهر ادامه می داد نتوانست از معماری زیبای مساجد و کاخ ها خودداری کند. او از کاخ گلستان، مجموعه ای خیره کننده از ساختمان های قرن 18 و 19 با کاشی کاری های پیچیده و موزاییک های رنگارنگ بازدید کرد. او همچنین مسجد شاه را با گنبد باشکوه و طرح های پیچیده اش کاوش کرد.
اما این فقط مناظر نبود که الکس را مجذوب خود کرد. او هر جا که می رفت با مردمی خونگرم و خوش برخورد مواجه می شد که مشتاق بودند فرهنگ و داستان خود را با او در میان بگذارند. او برای یک غذای سنتی کباب و برنج به گروهی از مردم محلی دعوت شد و حتی برای یک فنجان چای و گفتگو به خانه یک غریبه دعوت شد.

یک روز الکس تصمیم گرفت برای بازدید از شهر باستانی تخت جمشید یک سفر یک روزه به خارج از شهر داشته باشد. وقتی از میان ویرانههای وسیع قدم میزد، باورش نمیشد که در مکانی ایستاده است که بیش از 2500 سال قدمت دارد. او عظمت شهر را در اوج خود تصور می کرد و پیوند عمیقی با تاریخ ایران احساس می کرد.
زمانی که سفرش به پایان رسید، الکس متوجه شد که دوران اقامتش در تهران تجربه ای متحول کننده زندگی بوده است. شهر فراتر از حد انتظارش بود و عاشق فرهنگ و مردم و زیبایی ایران شده بود. خداحافظی تلخ بود، اما او می دانست که خاطرات سفرش را همیشه با خود خواهد برد.
در پرواز بازگشت به خانه، الکس با مراجعه به سایت سفیرگشت امید اقدام به خرید تور تایلند کرد ، او نمی توانست صبر کند تا داستان ها و عکس های خود را با دوستان و خانواده اش به اشتراک بگذارد. او میدانست که افرادی که با او ملاقات کرده و تجربیاتی که در تهران داشته است برای همیشه با او میمانند. و به خود قول داد که روزی به این شهر باورنکردنی بازگردد و حتی بیشتر از آنچه ایران برای ارائه دارد کشف کند.